بی تو در خلوت شب همه شب بیدارم - مرا دوست بدار اندک ولی طولانی

شاخه ها پژمرده است سنگها افسرده است...

روی ناله غم نیامیخته بارنگ غروب...

ای تراود زلبم قصه سرددلم افسرده در این تنگ غروب...

مراصدبار از خود برانی

دوستت دارم

به زندان خیانت هم کشانی

دوستت دارم

چه سود از مهر ورزیدن

چه حاصل از وفا کردن

مرا گر لایق بدانی یا ندانی

دوستت دارم

» میترا پوریان
»» نظرات دیگران ( نظر)

بازدیدهای امروز: 15 بازدید

بازدیدهای دیروز:18 بازدید

مجموع بازدیدها: 73313 بازدید

[ صفحه اصلی ]

[ ?پست الکترونیک ]

[ ? پارسی بلاگ ]

» لینک دوستان من «

خورجین عشق
به نام عشق
مهرگان

» آرشیو یادداشت ها «

» اشتراک در خبرنامه «